براي او كه دوستش دارم ...

براي او كه دوستش دارم ...

عاشقانه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان


امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 50
بازدید هفته : 81
بازدید ماه : 81
بازدید کل : 69382
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1


متن ترانه هاي هايده

هایده :‌آهنگ.هنوز به یاد خونه همه دلامون خونه

 

هرگز باورنداشتیم دنیا این جور بمونه
سال سال این چند سال
امسال پارسال پیرار سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال
سال سال این چند سال
امسال پارسال پیرار سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال
هنوز به یاد خونه همه دلامون خونه
هرگز باورنداشتیم دنیا این جور بمونه
سال سال این چند سال
امسال پارسال پیرار سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال
سال سال این چند سال
امسال پارسال پیرار سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال
وای دل چه خونه
ازکار این زمونه
حسرت کشیدن
سخته خدا میدونه
وای وای خدایا
دل زده از خوشی ها
با هم چه آتش زدیم ما به آشیونه
هنوز به یاد خونه همه دلامون خونه

هرگز باورنداشتیم دنیا این جور بمونه
سال سال این چند سال
امسال پارسال پیرار سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال
سال سال این چند سال
امسال پارسال پیرار سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال
وای دل چه خونه
ازکار این زمونه
حسرت کشیدن
سخته خدا میدونه
وای وای خدایا
دل زده از خوشی ها
با هم چه آتش زدیم ما به آشیونه
هنوز به یاد خونه همه دلامون خونه
هرگز باورنداشتیم دنیا این جور بمونه
سال سال این چند سال
امسال پارسال پیرار سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال
سال سال این چند سال
امسال پارسال پیرار سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال

هایده :‌آهنگ . تو ای خدای مهربون

 

خودم تنها ، تنها دلم چو شام بی فردا دلم
چو کشتی بی ناخدا به سینه ی دریا دلم
به سینه ی دریا دلم
تو ای خدای مهربان ، تو ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر چو شیشه مینا دلم
چو شیشه مینا دلم
تو هم برو ای بی وفا مبر بر لب نام مرا
دل تنگم بیگانه شد نمی خواهد دیگر تو را
نشان من دیگر مجو ، حدیث دل دیگر مگو
دلم شکسته زیر پا نمی خواهد دیگر تو را
نمی خواهد دیگر تو را
تو ای خدای مهربان ، تو ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر چو شیشه مینا دلم
چو شیشه مینا دلم
تو هم برو ای بی وفا مبر بر لب نام مرا
دل تنگم بیگانه شد نمی خواهد دیگر تو را
نشان من دیگر مجو حدیث دل دیگر مگو
دلم شکسته زیر پا نمی خواهد دیگر تو را
نمی خواهد دیگر تورا
تو ای خدای مهربان ، تو ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر چو شیشه مینا دلم
چو شیشه مینا دلم

هایده : آهنگ . زندگی قشنگه

 

غصه نخور عزیزم که زندگی قشنگه
پیر نمیشه تو دنیا کسی که شوخ وشنگه
دو رنگ نباش با هیچ کس که دنیا رنگارنگه
دو رنگ نباش با هیچ کس که دنیا رنگارنگه
سنگ میخوره تو دنیا به اون دلی که سنگه
غصه نخور عزیزم که زندگی قشنگه
قشنگه
قشنگه
قشنــــــــــگه
اون که یه روزگاری
عشقمو ایمونم بود
اون که فقط نگاهش
دردمو درمونم بود
اما حالا میبینم
که آفت جونم بود
اما حالا میبینم
که آفت جونم بود
آآآآآآآآ
سنگ میخوره تو دنیا به اون دلی که سنگه
غصه نخور عزیزم که زندگی قشنگه
قشنگه
قشنگـــــــــــــــــه
یه عمر در انتظارش به گوشه ای نشستم
از همه دل بریدم از همه کس گسستم
دل به غریبه ها بست
نمک نداره دستم
دل به غریبه ها بست
نمک نداره دستم
سنگ میخوره تو دنیا به اون دلی که سنگه
غصه نخور عزیزم که زندگی قشنگه
قشنگه
قشنگه
قشنــــــــــگه
قشنگه
قشنگه
قشنــــــــــگه

هایده : آهنگ . رنگ تمنا

 

بعد عمری بی وفایی
با رقیبان آشنایی
رفتی و دیدی که تنها
جز من افتاده از پا
در جهان یاری نداری
در شب تاریک غم ها
یار غمخواری نداری
ای دریغ از آن همه دلدادگی ها
سادگی ، افتادگی ، آزادگی ها
شد نصیب من از این بیگانگی ها
گریه ها ، خندانه ها ،دیوانگی ها
رفتی و در های غم را بر من از هر سو گشودی
گر چه در دلدادگی صد گونه ما را آزمودی
ساده دل من کز همه عالم به تو رو کرده بودم
با همه دیر آشنایی ها به تو خو کرده بودم
دل به عشقت بسته بودم
با غمت بنشسته بودم
مردم از این ناسپاسی
وای از این حق ناشناسی
مردم از این ناسپاسی
وای از این حق ناشناسی
اگر تو ز پا افتاده بودی
به دل شکنی دل داده بودی
دست این افتاده از پا
می گرفتی می گرفتی
جای این نیرنگها ، رنگ تمنا
می گرفتی میگرفتی
اگر تو ز پا افتاده بودی
به دل شکنی دل داده بودی
دست این افتاده از پا
میگرفتی می گرفتی
جای این نیرنگها ، رنگ تمنا
میگرفتی میگرفتی
ای دریغ از آن همه دلدادگی ها
سادگی ، افتادگی ، آزادگی ها
شد نصیب من از این بیگانگی ها
گریه و خندانه و بیگانگی ها
رفتی و درهای غم را بر من از هر سو گشودی
گر چه در دلدادگی صد گونه ما را آزمودی

هایده : آهنگ . فریاد از این جدایی

 

بر خاطر ما گرد ملالی ننشیند آیینه صبحیم و غباری نپذیریم
ما چشمه نوریم بتابیم و بخندیم ما زنده عشقیم نمردیم و نمیریم
از بس كه من تنها نشستم تا نیمه شبها نشستم
دیگر میان آشنایان هم غریبم گویا كه تنهایی بود تنها نصیبم
فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آنچه دیدم زآشنایی
سوزم از این بیگانگی این عشق و این دیوانگی ها دارم شكایت ها به دل از رنج این بیگانگی ها
در سینه پنهان میكنم این آه سوزان ترسم كه این آتش سرآرد از گریبان
فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آنچه دیدم زآشنایی
ای دل بیا بگذر از این راهی كه رفتی و باكس نگفتی
ترسم از این راهی كه رفتی برنگردی و از پا درافتی
ای دل بیا بگذر از این راهی كه رفتی و باكس نگفتی
ترسم از این راهی كه رفتی برنگردی و از پا درافتی
دیدی كه درد عاشقی درمان ندارد این راه پر رنج و بلا پایان ندارد
فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آنچه دیدم زآشنایی
بر خاطر آزاده غباری ز كسم نیست سرو چمنم شكوه ای از خاروخسم نیست
از كوی تو بی ناله و فریاد گذشتم چون قافله عمر نوای جرسم نیست
روی ناشسته چو ماهش نگرید
روی ناشسته چو ماهش نگرید چشمم بی سرمه سیاهش نگرید
عذر خواهی كندم بعد از قتل عذر بدتر ز گناهش نگرید
با همه عاشقی و رندی و بی باكی ما
شبنم صبح شبنم صبح خجل میشود از پاكی ما
خاطرم گرد تعلق نپذیرد گویی
در دل آب نشسته است در دل آب نشسته است تن خاكی ما
در دل آب نشسته است تن خاكی ما
عاشق پاكیم ار فرض كند ور نكند
در بر اهل نظر در بر اهل نظر پاكی و ناپاكی من
بر دلت گرد غمی مانده ز صد راه بیا
بیا
بر دلت گرد غمی مانده ز صد راه بیا
می بخور تا نخوری غم می بخور تا نخوری غم ز طربناكی ما
چه سود پیش تو فریاد بی قراری من نه آه در تو اثر میكند نه زاری من
امیدم از تو مبدل به ناامیدی شد نتیجه عجبی داد امیدواری من
از بس كه من تنها نشستم تا نیمه شبها نشستم
دیگر میان آشنایان هم غریبم گویا كه تنهایی بود تنها نصیبم
فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آنچه دیدم زآشنایی
سوزم از این بیگانگی این عشق و این دیوانگی ها دارم شكایت ها به دل از رنج این بیگانگی ها
در سینه پنهان میكنم این آه سوزان ترسم كه این آتش سرآرد از گریبان
فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آنچه دیدم زآشنایی
ای دل بیا بگذر از این راهی كه رفتی و باكس نگفتی
ترسم از این راهی كه رفتی برنگردی و از پا درافتی
ای دل بیا بگذر از این راهی كه رفتی و باكس نگفتی
ترسم از این راهی كه رفتی برنگردی و از پا درافتی
دیدی كه درد عاشقی درمان ندارد این راه پر رنج و بلا پایان ندارد
فریاد از این دوری و داد از این جدایی دشمن نبیند آنچه دیدم زآشنایی

هایده :‌آهنگ . با تو هستم

 

به بهار می طلب كن منشین به كار دیگر كه بسی امید باید كه رسد بهار دیگر
بشمر غنیمت ارزان كه رسی به روزگاری كه خطا بود نشستن پی روزگار دیگر
نمیدانم نمیخواهم بدانم كه ساز كهنه عشقم شكسته
نمیخواهم بدانم در نگاهم غروب غربت صحرا نشسته
نمیدانم نمیخواهم بدانم كه ساز كهنه عشقم شكسته
نمیخواهم بدانم در نگاهم غروب غربت صحرا نشسته
خانه عشق من اكنون بی تو رنگ غم گرفته محفل پرشور من از دوریت ماتم گرفته
من تو را هر نیمه شب محزون و خاموش با دو چشم مست و غمگین جستجو كردم
همچو یك دیوانه عاشق به یادم كوچه های آشنا را زیر و رو كردم
تا به چشم خویش دیدم هرچه بود از هم گسسته سایه سرد جدایی در میان ما نشسته
دل مگو با من كه او دیوانه ای دیوانه ای بود در میان سینه ام دیوانه ای بیگانه ای بود
دل مگو با من كه او دیوانه ای دیوانه ای بود در میان سینه ام دیوانه ای بیگانه ای بود
بر تو نفرین من ای دل بی حاصل من
من ز دست تو چنین افسانه گشتم از همه خلق جهان بیگانه گشتم
خسته ام دیوانه دل زین بی قراری من ندارم طاقت دیوانه داری
خسته ام دیوانه دل زین بی قراری من ندارم طاقت دیوانه داری
شكسته خاطر و آزرده جان و خسته تنم كسی مباد چنین زار و مبتلا كه منم
بلای جان من این عقل مصلحت بین است بیار باده كه غافل كند ز خویشتنم
چو شمع آتش سوزان درون جان دارم ببین به روشنی فكر و گرمی سخنم
در شعله آن شمع در شعله آن شمع كه افروخته بودم
ای كاش ای كاش كه پروانه صفت سوخته بودم
نقشی ز وفا نیست
نقشی ز وفا نیست در این مرحله یارب من درس وفا را ز كه آموخته بودم
در شعله آن شمع كه افروخته بودم
ای كاش
ای كاش كه پروانه صفت سوخته بودم
نقشی ز وفا نیست
نقشی ز وفا نیست در این مرحله یارب من درس وفا را ز كه آموخته بودم
افسوس كه روشنگر بزم دگران شد شمعی كه ز سوز جگر افروخته بودم
آن كو به تمنای تو رسوای جهان گشت ای آفت هستی من دلسوخته بودم
یكرنگی و تسلیم و صفا را همه ای عشق در سینه به سودای تو اندوخته بودم
از این دل داد من بستان خدایا ز دستش تا به كی گویم خدا دل
به تاری گردنش را بسته زلفت فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
نمیدانم نمیخواهم بدانم كه ساز كهنه عشقم شكسته
نمیخواهم بدانم در نگاهم غروب غربت صحرا نشسته
خانه عشق من اكنون بی تو رنگ غم گرفته محفل پرشور من از دوریت ماتم گرفته
من تو را هر نیمه شب محزون و خاموش با دو چشم مست و غمگین جستجو كردم
همچو یك دیوانه عاشق به یادم كوچه های آشنا را زیر و رو كردم
تا به چشم خویش دیدم هرچه بود از هم گسسته سایه سرد جدایی در میان ما نشسته

هایده : آهنگ . گل سنگم

 

گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
مثل آفتاب اگـه بـر من
نتابی سردم و بیرنگم
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
مثل آفتاب اگـه بـر من
نتابی سردم و بیرنگم
هـمـه آهـم همه درم
مـثـل طـوفـان پر گردم
هـمـه آهـم همه درم
مـثـل طـوفان پر گردم
باد مـسـتم کـه تـو صـحـرا
می پیچم دور تو می گردم
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
مثل آفتاب اگـه بـر من
نتابی سردم و بیرنگم
مثل بـارون اگه نـبـاری
خبر از حال من نـداری
بی تو پرپر می شم دو روزه
دل سنگـت برام می سوزه
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
مثل آفتاب اگـه بـر من
نتابی سردم و بیرنگم
مثل بـارون اگه نـبـاری
خبر از حال من نـداری
بی تو پرپر می شم دو روزه
دل سنگـت برام می سوزه
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
مثل آفـتـاب اگه بر من
نتابی سردم و بیرنگم
همه آهم همه درم
مثل طوفان پر گردم
همه آهم همه درم
مثل طوفان پر گردم
اد مـسـتم کـه تـو صـحـرا
می پیچم دور تو می گردم
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم
گل سـنگم گل سنگم
چی بـگم از دل تـنـگم

هایده : آهنگ . كاشكی دوست نداشتم

 

خونه گرم عشق ما بی تو چه بی فروغه
گریه ی من حقیقی و خنده ی من دروغه
روزایی که نیومدی وای که چه حالی داشتم
مثل گذشته های دور کاشکی دوست نداشتم
عمر پر از حسرت من باری گذشت به هر حال
ثانیه هام یه قرن شد و دقیقه هام هزار سال
عمر پر از حسرت من باری گذشت به هر حال
ثانیه هام یه قرن شد و دقیقه هام هزار سال
وای بیا تا همیشه خودم را واسه تو یه همراه بدونم
نذار با دل ساده بی تو , تو فصل جدایی بمونم
چه التماسی واسه تو تو این صدامه
اگه بیای صد آرزو تو لحظه هامه
چه التماسی واسه تو تو این صدامه
اگه بیای صد آرزو تو لحظه هامه
خونه گرم عشق ما بی تو چه بی فروغه
گریه من حقیقی و خنده من دروغه
روزای که نیومدی وای که چه حالی داشتم
مثل گذشته های دور کاشکی دوست نداشتم
کاشکی دوست نداشتم
کاشکی دوست نداشتم
کاشکی دوست نداشتم

هایده : آهنگ كجا برم خدایا

 

آه
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونمو سوزونده
چرا به لب بیارم که آتش درونم تا استخونمو سوزونده
این منم که قمارو باخته
رو نسیم آشیونه ساخته
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونمو سوزونده
چرا به لب بیارم که آتش درونم تا استخونمو سوزونده
این منم که قمارو باخته
رو نسیم آشیونه ساخته
مستمو دیوونه ام گریه ی مستی شده همدم شبهای من آه
بر در میخانه ها حلقه شده تا ابد دست تمنای من آه
مستمو دیوونه ام گریه ی مستی شده همدم شبهای من آه
بر در میخانه ها حلقه شده تا ابد دست تمنای من آه
این منم که قمارو باخته
رو نسیم آشیونه ساخته
آه
کجا برم خدایا به کی بگم غمم را که غم زبونمو سوزونده
چرا به لب بیارم که آتش درونم تا استخونمو سوزونده
این منم که قمارو باخته
رو نسیم آشیونه ساخته
این منم که قمارو باخته
رو نسیم آشیونه ساخته

هایده : دیدار

گفتی ستاره ها که روشن شدن
پرنده ها به لونه باز اومدن
گل میچینم میام به دیدار تو
ستاره میشم به شب تار تو
گل میچینم میام به دیدار تو
ستاره میشم به شب تار تو

پرنده ها به لونه باز اومدن
ستاره ها دوباره روشن شدن
پرنده ها به لونه باز اومدن
ستاره ها دوباره روشن شدن
شب شد و چشم من هنوز به راهه
ماه سپید آسمون گواهه
شب شد و چشم من هنوز به راهه
ماه سپید آسمون گواهه
امید من عزیز من یار من
پس تو چه وقت میای به دیدار من
امید من عزیز من یار من
پس تو چه وقت میای به دیدار من
میگفتی وقتی وا بشه چتر شب
وقتی بیفته کوچه از تاب و تب
گل میچینم میام به دیدار تو
ستاره میشم به شب تار تو
امید من عزیز من یار من
پس تو چه وقت میای به دیدار من
امید من عزیز من یار من
پس تو چه وقت میای به دیدار من
کوچه فتاده دیگه از تاب و تب
نشسته بر روی افق رنگ شب
کوچه فتاده دیگه از تاب و تب
نشسته بر روی افق رنگ شب
از انتظارت دیگه بی تاب شدم
شمعی بودم به راه شب آب شدم
از انتظارت دیگه بی تاب شدم
شمعی بودم به راه شب آب شدم
امید من عزیز من یار من
پس تو چه وقت میای به دیدار من
امید من عزیز من یار من
پس تو چه وقت میای به دیدار من
امید من عزیز من یار من
پس تو چه وقت میای به دیدار من
امید من عزیز من یار من
پس تو چه وقت میای به دیدار من


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه خوش خیال است ... فاصله را میگویم ...! به خیالش تو را از من دور کرده است ؟ ولی نمیداند که جای تو امن است... اینجا !!! میان قلبم ...... تلفن تماس : 09158863593 bfirozeh@yahoo.com zex_persia@yahoo.com mosafer_tanha998@yahoo.com نظر یادتون نره !!!

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب


© All Rights Reserved to asheghaneh73.http://asheghaneh73.loxblog.com/ | Template By: